طراحی مدل مدیریت آموزشی مبتنی بر مبانی فقهی-اخلاقی و رویکردهای روان‌شناختی: پیوندی سازنده برای تعالی نظام تربیت

طراحی مدل مدیریت آموزشی مبتنی بر مبانی فقهی-اخلاقی و رویکردهای روان‌شناختی: پیوندی سازنده برای تعالی نظام تربیت

طراحی مدل مدیریت آموزشی مبتنی بر مبانی فقهی-اخلاقی و رویکردهای روان‌شناختی: پیوندی سازنده برای تعالی نظام تربیت

 

مقدمه

مدیریت آموزشی در دهه‌های اخیر با تحولات بسیاری روبه‌رو شده است و در هر جامعه‌ای یکی از حیاتی‌ترین زیرساخت‌ها برای دستیابی به توسعه پایدار و پیشرفت اجتماعی محسوب می‌شود. در همین راستا، علوم تربیتی و مدیریت آموزشی همواره به دنبال یافتن الگوهای نوین برای بهبود فرایند یاددهی-یادگیری، ارتقای سلامت روانی و اخلاقیِ فعالان عرصه آموزش و نیز ارائه خط‌مشی‌های مؤثر برای سیاست‌گذاری‌های آموزشی بوده‌اند.

در این میان، پیوند میان فقه و اصول ، اخلاق، روان‌شناسی و مدیریت آموزشی ، موضوعی است که می‌تواند افق تازه‌ای را در به‌کارگیری رویکردهای چندساحتی در نظام تعلیم‌وتربیت بگشاید. از سویی، فقه و اخلاق با تکیه بر مبانی دینی و انسانی، چارچوبی هنجاری برای رفتارهای اجتماعی و سازمانی ارائه می‌دهند و از سوی دیگر، روان‌شناسی می‌تواند با شناخت عمیق رفتارهای انسانی و فرایندهای ذهنی، راهکارهایی عملی برای اصلاح رفتار در سطح فردی و گروهی عرضه کند. آنچه در این مقاله بررسی می‌شود، اهمیت پیوند این سه حوزه و ترسیم یک مدل فراگیر برای تعالی نظام مدیریت آموزشی است. در این مدل، علوم انسانی به عنوان زمینه‌ای برای فهم عمیق فرهنگ، اجتماع، فلسفه تعلیم‌وتربیت و تاریخ آموزش نیز نقشی محوری خواهد داشت.

 

ضرورت موضوع و نقش علوم انسانی

تک‌بعدی دیدن پدیده‌ها در علوم تربیتی و مدیریتی، سال‌هاست که از سوی صاحب‌نظران نقد می‌شود. این نقد ناظر بر این مسئله است که روش‌های کمی و رویکردهای صرفاً تکنیکی نمی‌توانند تمام جنبه‌های رشد انسانی، فرهنگی و اخلاقی را پوشش دهند. تلفیق علوم انسانی با مدیریت آموزشی به ما امکان می‌دهد تا فراتر از مدل‌های مدیریتی رایج، به بنیان‌های فکری و معنایی آموزش بپردازیم. این امر به‌ویژه در جوامع اسلامی، که تربیت معنوی و اخلاقی هم‌عرض آموزش علمی مدنظر است، اهمیتی دوچندان دارد.

از سوی دیگر، روان‌شناسی نیز در کنار فقه و اخلاق، می‌تواند ریشه‌های انگیزش، تاب‌آوری، سلامت روانی و رضایت شغلی را در محیط‌های آموزشی آشکار کند. درواقع، مدیران آموزشی زمانی می‌توانند رویکردهایی اخلاقی و عادلانه را در مدرسه و دانشگاه پیاده کنند که از ساختارهای روانی-اجتماعی ذی‌نفعان (شامل معلمان، کارکنان و دانش‌آموزان) آگاهی داشته باشند و شرایطی را فراهم سازند که افراد بتوانند به‌صورت متعادل رشد یابند.

 

مبانی نظری پژوهش

  1. مبانی فقهی و اصولی
    در حوزه فقه اسلامی، موضوع تربیت و مدیریت آموزشی با رعایت احکام شرعی و اصولی مانند عدالت، امانت‌داری، احترام به کرامت انسانی و پرهیز از هرگونه تبعیض، گره خورده است. فقه و اصول، هم از منظر حقوقی-شرعی و هم از دید اخلاقی، نقش بسیار مهمی در تعیین حدود و چارچوب‌های عملکرد مدیران آموزشی دارند. برای نمونه، اصل «عدالت» در فقه اقتضا می‌کند که معلمان و دانش‌آموزان در برابر فرصت‌ها و امکانات آموزشی، از عدالت نسبی برخوردار شوند. همچنین «احترام به حریم شخصی»، «حق‌الناس» و «رعایت حریم عمومی» از اصولی هستند که مبانی اخلاقی و قانونی لازم را برای مدیریت تعاملی و مطلوب در مراکز آموزشی فراهم می‌سازند.
  2. مبانی اخلاقی
    اخلاق به‌عنوان جوهره ارزش‌های انسانی در هر سازمانی، به‌ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، باید مبنای تصمیم‌گیری و عمل قرار گیرد. در مدیریت آموزشی، پای‌بندی به اخلاق می‌تواند در بهبود روابط بین معلم و دانش‌آموز، حفظ حرمت و منزلت معلمان، تدوین برنامه‌های درسی عادلانه و پرهیز از نفوذ منافع شخصی یا گروهی در تصمیم‌گیری‌ها مؤثر باشد. اصولی نظیر راستگویی، عدل، ادب، مسئولیت‌پذیری و کمک به همنوع، زیرساخت‌های کلیدی یک فضای آموزشی سالم را شکل می‌دهند.
  3. مبانی روان‌شناختی
    روان‌شناسی با تمرکز بر فرایندهای شناختی، انگیزشی و عاطفی انسان، دیدگاه‌های ارزشمندی برای بهبود یادگیری و افزایش کارآمدی مدیریتی ارائه می‌دهد. مقولاتی همچون انگیزش، خودکارآمدی، تاب‌آوری، هوش هیجانی و سبک‌های رهبری در بررسی رفتار مدیران و معلمان نقشی محوری ایفا می‌کنند. اگر مدیران آموزشی به اصول روان‌شناختی واقف باشند، درک بهتر و عمیق‌تری از نحوه برقراری ارتباط مؤثر، حل تعارضات در مدرسه و توانمندسازی کارکنان خواهند داشت. به‌علاوه، توجه به سلامت روان دانش‌آموزان از جمله عوامل ضروری در فرایند تعلیم و تربیت است.
  4. بنیان‌های علوم انسانی
    علوم انسانی مانند فلسفه تعلیم‌وتربیت، جامعه‌شناسی آموزش و تاریخ تعلیم‌وتربیت، به ما کمک می‌کنند تا رویکردهای مدیریتی را در چارچوب فرهنگ، تحولات تاریخی و ساختار اجتماعی درک و تبیین کنیم. برای مثال، فهم «چرایی» و «چگونگی» شکل‌گیری نظام آموزشی کنونی در جامعه اسلامی، نیازمند کنکاش در تاریخ و فرهنگ آن جامعه است. همچنین، فلسفه تعلیم‌وتربیت به ما می‌آموزد که هدف غایی آموزش تنها انتقال دانش نیست؛ بلکه تربیت انسان‌های اخلاقی، مسئولیت‌پذیر، خلاق و متعهد است. در نتیجه، هر مدل مدیریت آموزشی باید بتواند به این جنبه‌های بنیادی توجه کند.

 

ابعاد پیشنهادی پژوهش و مدل تلفیقی

  1. بعد فقهی-اخلاقی
    • قوانین شرعی در تصمیم‌گیری آموزشی: استفاده از اصول فقهی در ایجاد سیاست‌های آموزشی. برای مثال، لزوم رعایت حقوق دانش‌آموزان در ارزشیابی و ایجاد عدالت در تخصیص منابع و امکانات.
    • اصول اخلاقی و هنجارهای رفتاری: تعریف ارزش‌هایی مانند صداقت، عدالت، تعاون و احترام در آیین‌نامه‌های داخلی مدارس و دانشگاه‌ها. این ارزش‌ها به‌عنوان خطوط قرمز اخلاقی به مدیریت آموزشی جهت می‌دهند.
  2. بعد روان‌شناختی
    • ارزیابی نیازهای روانی معلمان و مدیران: بررسی عوامل استرس‌زا، فرسودگی شغلی و ارائه راهکارهای مشاوره‌ای و حمایتی.
    • بهبود انگیزش و تاب‌آوری دانش‌آموزان: طراحی برنامه‌های انگیزشی و فعالیت‌های فوق‌برنامه برای تقویت اعتمادبه‌نفس و ایجاد فضای شاداب در محیط‌های آموزشی.
    • هوش هیجانی در رهبری آموزشی: مدیران آموزشی می‌توانند با توسعه مهارت‌های هوش هیجانی، درک بهتری از عواطف دانش‌آموزان و معلمان داشته باشند و از طریق همدلی و ارتباط مؤثر، زمینه ارتقای کیفیت یادگیری را فراهم کنند.
  3. بعد مدیریتی و سازمانی
    • ساختارهای مدیریت آموزشی انعطاف‌پذیر: در این الگو، تمرکز بر مشارکت و تفویض اختیار است تا معلمان نیز در سیاست‌گذاری‌های کلان دخیل باشند و احساس مالکیت بر فرایندهای آموزشی داشته باشند.
    • شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) مبتنی بر ارزش‌ها: به‌جای بسنده کردن به شاخص‌های کمی (نمرات آزمون، درصد قبولی و غیره)، می‌توان textbf{شاخص‌های اخلاقی و فرهنگی} را نیز برای ارزیابی موفقیت مدارس در نظر گرفت.
    • رهبری تحولی: یک رهبر تحولی با تشویق و حمایت مستمر از معلمان، کارکنان و دانش‌آموزان، جوّی مثبت و پویا را حاکم می‌کند و به رشد هم‌زمان مهارت‌های فردی و گروهی اهمیت می‌دهد.
  4. بعد علوم انسانی (فلسفه، جامعه‌شناسی، تاریخ و …)
    • فلسفه تعلیم‌وتربیت: تبیین اهداف غایی آموزش مبتنی بر رشد اخلاقی، فکری و روحی انسان.
    • جامعه‌شناسی آموزش: درک ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی دانش‌آموزان و خانواده‌ها برای تطبیق راهبردهای مدیریتی با بافتار جامعه.
    • تاریخ آموزش: استفاده از تجارب تاریخی جوامع مختلف در زمینه تربیت و آموزش؛ شناسایی نقاط قوت و ضعف الگوهای سنتی و مدرن در مدیریت آموزشی.

 

مزایای مدل تلفیقی

  1. تقویت ارزش‌های اخلاقی در محیط آموزشی
    تلفیق فقه و اخلاق با رویکردهای مدیریتی موجب می‌شود تا مدیران و معلمان در تمام تصمیم‌گیری‌ها و عملکردهای خود، معیارهای اخلاقی و انسانی را در اولویت قرار دهند. این موضوع نه‌تنها باعث ایجاد حس امنیت و اعتماد در محیط آموزشی می‌شود، بلکه زمینه شکوفایی فضایل اخلاقی در بین دانش‌آموزان را نیز فراهم می‌کند.
  2. ارتقای سلامت روان دانش‌آموزان و معلمان
    با به‌کارگیری آموزه‌های روان‌شناسی در فرایندهای مدیریتی و آموزشی، می‌توان به بهبود انگیزش، افزایش شادابی و کاهش اضطراب‌های تحصیلی یا شغلی کمک کرد. برنامه‌هایی برای مهارت‌های زندگی، مهارت‌های ارتباطی و مدیریت استرس نیز می‌تواند محیطی دلپذیرتر و آرامش‌بخش در مدرسه یا دانشگاه پدید آورد.
  3. تقویت بعد معنوی و هویت فرهنگی
    در بسیاری از جوامع، هویت فرهنگی با مباحث دینی و ملی گره خورده است. رویکردهای فقهی و اخلاقی می‌توانند زمینه‌ساز انتقال این ارزش‌ها و باورها به نسل‌های آینده باشند. بدین ترتیب، دانش‌آموزان ضمن ارتقای سطح علمی، حس تعلق به فرهنگ و باورهای مشترک جامعه خود را نیز تقویت می‌کنند.
  4. افزایش کارآمدی و عدالت در توزیع امکانات
    اصول فقهی (مانند اصل عدالت) می‌توانند نقطه اتکا برای «توزیع عادلانه امکانات آموزشی» باشند. این امر باعث می‌شود تا تمام دانش‌آموزان در هر منطقه‌ای از دسترسی به امکانات اولیه آموزشی محروم نمانند و شکاف عدالت آموزشی کاهش یابد.
  5. ایجاد الگوی بومی و فرهنگی در مدیریت آموزشی
    بسیاری از الگوهای مدیریتی موجود، برگرفته از نظریه‌های غربی‌اند که گاه با ارزش‌ها و بافتار فرهنگی جوامع اسلامی سازگاری کامل ندارند. استفاده هم‌زمان از مبانی دینی، اخلاقی و روان‌شناختی در کنار دستاوردهای مدرن علوم تربیتی، می‌تواند به ایجاد الگوهایی بومی و فرهنگی منجر شود که پاسخ‌گوی نیازهای جامعه باشد.

 

چالش‌ها و راهکارها

  • چالش شناخت عمیق مبانی فقهی: برای کاربست اصول فقهی در مدیریت آموزشی، مدیران و تصمیم‌گیرندگان باید با مبانی شرعی و فقهی در حوزه تعلیم‌وتربیت آشنایی داشته باشند. برگزاری دوره‌های آموزشی ویژه مدیران آموزشی در حوزه فقه تربیتی، می‌تواند این خلأ را کاهش دهد.
  • چالش مقاومت در برابر تغییر: هرگونه تغییر در ساختار مدیریتی و آموزشی ممکن است با مقاومت برخی ذی‌نفعان مواجه شود. توجیه علمی، دینی و اخلاقیِ تغییرات پیشنهادی و همچنین مشارکت دادن معلمان و کارکنان در فرایند تصمیم‌گیری، می‌تواند سطح مقاومت را کاهش دهد.
  • چالش کمبود منابع مالی و انسانی: اجرای الگوهای جدید، مستلزم تأمین منابع مالی، تربیت نیروی انسانی متخصص و همکاری نهادهای آموزشی و فرهنگی است. در این میان، باید تعامل تنگاتنگی بین وزارت آموزش‌وپرورش، نهادهای پژوهشی و حوزه‌های علمیه برقرار شود.
  • **چالش پایش و ارزی

چالش پایش و ارزیابی مستمر: برای اطمینان از اثربخشی مدل مدیریتی مبتنی بر مبانی فقهی-اخلاقی و رویکردهای روان‌شناختی، ضروری است یک نظام جامع پایش و ارزیابی طراحی شود. در این نظام، شاخص‌های کمی و کیفی به‌صورت دوره‌ای ارزیابی شده و چنانچه در بخش‌هایی انحراف از اهداف یا کاستی در عملکرد مشاهده شود، بتوان با رویکردی منعطف و آینده‌نگر، اصلاحات لازم را اعمال کرد. راهکار مناسب، تشکیل تیم‌های ارزیابی چندرشته‌ای (متشکل از متخصصان مدیریت، روان‌شناسی، فقه و اصول، و اخلاق) است تا با نگاهی جامع، نقاط ضعف و قوت اجرای مدل را شناسایی کنند و پیشنهادهای بهبودی ارائه دهند.

 

پیشنهادهایی برای پیاده‌سازی مدل تلفیقی

  1. تدوین دستورالعمل‌های بومی
    بر اساس مبانی فقهی-اخلاقی، روان‌شناختی و فرهنگی هر جامعه، دستورالعمل‌های اختصاصی برای مدیریت مدارس و دانشگاه‌ها تدوین شود. این دستورالعمل‌ها باید انعطاف کافی داشته باشند تا در مناطق مختلف (از لحاظ قومیت، فرهنگ و ساختار اجتماعی) قابل اجرا باشند.
  2. آموزش مداوم مدیران و معلمان
    یکی از قدم‌های اساسی برای نهادینه شدن اصول اخلاقی و روان‌شناختی در مدیریت آموزشی، آموزش مستمر مدیران و معلمان است. برگزاری کارگاه‌ها، سمینارها و دوره‌های ضمن خدمت در زمینه هوش هیجانی، مدیریت تعارض، برنامه‌ریزی آموزشی، اصول فقه تربیتی، اخلاق حرفه‌ای و روش‌های نوین تدریس، می‌تواند مهارت‌ها و نگرش‌های آنان را بهبود بخشد.
  3. طراحی و اجرای برنامه‌های حمایتی از سلامت روان
    با توجه به تنش‌های موجود در محیط‌های آموزشی، لازم است برنامه‌های جامعی برای حمایت از سلامت روان معلمان، کارکنان و دانش‌آموزان در نظر گرفته شود. این برنامه‌ها می‌تواند شامل textbf{خدمات مشاوره روان‌شناختی}، textbf{آموزش مهارت‌های مقابله با استرس}، textbf{فعالیت‌های گروهی} و textbf{کارگاه‌های ارتقای تاب‌آوری} باشد. چنین حمایت‌هایی در کنار رویکرد اخلاقی و معنوی، به کاهش آسیب‌های روانی و ترویج همبستگی کمک می‌کند.
  4. تشویق فعالیت‌های تحقیقاتی میان‌رشته‌ای
    برای توسعه و تکمیل مدل‌های مدیریتی بومی، تشویق فعالیت‌های پژوهشی و میان‌رشته‌ای میان دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه و نهادهای آموزشی بسیار مهم است. مشارکت پژوهشگران از حوزه‌های مختلف (نظیر علوم تربیتی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، حقوق و فقه اسلامی) در قالب طرح‌های تحقیقاتی مشترک، می‌تواند به گسترش ادبیات علمی و تولید دانش جدید در این زمینه بینجامد.
  5. ارتباط تنگاتنگ با جامعه و خانواده
    یکی از چالش‌های نظام آموزشی در بسیاری از کشورها، فاصله و شکاف میان مدرسه و خانواده است. استفاده از رویکردهای جامعه‌محور در مدیریت آموزشی به معنای ایجاد مشارکت فعال میان اولیا، مربیان و مدیران برای حل مسائل و تصمیم‌گیری‌های کلان است. همسو کردن ارزش‌های تربیتی در خانه و مدرسه، تاثیر بسزایی در پیشبرد اهداف اخلاقی، فقهی و روان‌شناختی دارد.

 

نقش کلیدی فنّاوری در مدل تلفیقی

با گسترش فنّاوری‌های نوین و ظهور ابزارهای دیجیتال، می‌توان از این ظرفیت برای ارتقای کیفیت مدیریت آموزشی و آموزش اخلاقی-فقهی بهره گرفت. برخی کاربردهای مهم فنّاوری در این حوزه عبارت‌اند از:

  1. سیستم‌های مدیریت یادگیری (LMS)
    پلتفرم‌های آنلاین و نرم‌افزارهای مدیریت یادگیری به معلمان و مدیران امکان می‌دهند تا برنامه‌های درسی را با رویکردی منسجم و ساختارمند طراحی کنند. همچنین، می‌توان محتوای آموزشی مرتبط با ارزش‌های اخلاقی و آموزه‌های دینی را در قالب‌های تعاملی و جذاب ارائه داد.
  2. ارزیابی الکترونیکی و بازخورد فوری
    ابزارهای ارزیابی آنلاین و هوشمند، امکان رصد مداوم پیشرفت تحصیلی و اخلاقی دانش‌آموزان را فراهم می‌کنند. با تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده، می‌توان نقاط ضعف و قوت را شناسایی کرده و برنامه‌های حمایتی لازم را برای بهبود عملکرد دانش‌آموز یا کلاس ارائه نمود.
  3. امکانات مشاوره آنلاین
    فنّاوری دیجیتال، دسترسی به خدمات مشاوره‌ای و روان‌شناختی را تسهیل می‌کند. در محیط‌های آموزشی گسترده، ایجاد سامانه‌های مشاوره آنلاین به دانش‌آموزان و معلمان کمک می‌کند تا در هر زمان و مکانی، پرسش‌های خود را مطرح کنند و از حمایت متخصصان این حوزه بهره‌مند شوند.
  4. رصد رفتار اخلاقی و ارزش‌محور
    با استفاده از ابزارهای الکترونیکی و نرم‌افزارهای خاص، می‌توان شاخص‌های رفتار اخلاقی، مسئولیت‌پذیری و مشارکت را در قالب فعالیت‌های گروهی یا پروژه‌های مدرسه ارزیابی کرد. بدین شکل، زمینه برای تشویق رفتارهای مثبت و اصلاح رفتارهای نامطلوب فراهم می‌شود.

 

بررسی مطالعات موردی (Case Study)

در برخی کشورها و همچنین در برخی از مدارس خاص در داخل ایران، تلاش‌هایی صورت گرفته تا موازین فقهی-اخلاقی و روان‌شناختی در مدیریت آموزشی تلفیق شود. نتایج اولیه نشان می‌دهد:

  1. کاهش تنش‌های بین معلم و دانش‌آموز
    زمانی که ارزش‌هایی همچون احترام متقابل، صداقت و عدالت به‌طور عملی در آیین‌نامه‌ها و برنامه‌های روزمره مدرسه گنجانده می‌شوند، فضای فهم و همدلی بین عوامل انسانی بیشتر می‌شود و درگیری‌ها و تنش‌ها کاهش می‌یابد.
  2. افزایش حس خودکارآمدی معلمان
    با وجود برنامه‌های آموزشی مرتبط با هوش هیجانی، مهارت‌های ارتباطی و آشنایی با اصول فقهی-اخلاقی، معلمان احساس توانمندی بیشتری در کلاس درس داشته‌اند. این افزایش اعتمادبه‌نفس به‌تبع، بر کیفیت تدریس و انگیزه یادگیری دانش‌آموزان تأثیر مثبت گذاشته است.
  3. ارتقای مسئولیت‌پذیری دانش‌آموزان
    در مدارس یا دانشگاه‌هایی که الگوهای اخلاقی و دینی به‌صورت عملی اجرا می‌شوند، دانش‌آموزان نسبت به عملکرد تحصیلی و رفتارهای اجتماعی خود احساس مسئولیت بیشتری دارند. شرکت در فعالیت‌های داوطلبانه و انجام پروژه‌های گروهی مبتنی بر ارزش‌های انسانی، از مواردی است که به شکل‌گیری شخصیت متعادل و جامعه‌پذیر کمک شایانی می‌کند.

 

نتیجه‌گیری

موضوع «طراحی مدل مدیریت آموزشی مبتنی بر مبانی فقهی-اخلاقی و رویکردهای روان‌شناختی» چشم‌اندازی نوین برای تعالی نظام تربیت در جوامع اسلامی، به‌ویژه ایران، به ارمغان می‌آورد. این مدل تلفیقی از سه ضلع مهم بهره می‌برد:

  1. فقه و اصول: ارائه هنجارهای شرعی و الزام‌آور که چارچوب حقوقی-اخلاقی فرایند تعلیم‌وتربیت را ترسیم می‌کند.
  2. اخلاق: تضمین پاسداشت کرامت انسانی و ارزش‌های دینی-فرهنگی در روابط آموزشی.
  3. روان‌شناسی: شناخت عمیق فرایندهای ذهنی، عاطفی و اجتماعیِ انسان برای بهبود کیفیت یادگیری و سلامت روان.

از سوی دیگر، علوم انسانی به‌عنوان بستری فراگیر، این مدل را در چارچوب فرهنگی، فلسفی و تاریخی غنی می‌کند و مانع از سطحی‌نگری و تقلید صرف از الگوهای خارجی می‌شود. نتیجه نهایی، ایجاد یک نظام مدیریتی انعطاف‌پذیر، عادلانه، خلاق و انسان‌محور است که دانش‌آموزان و دانشجویان را در مسیری جامع از رشد علمی، اخلاقی و روانی هدایت می‌کند.

بدیهی است پیاده‌سازی چنین مدلی با چالش‌هایی نظیر مقاومت در برابر تغییر، کمبود بودجه و نیروی انسانی متخصص، ضعف آگاهی از مبانی دینی و اخلاقی، و ضرورت پایش و ارزیابی مستمر مواجه است. اما در صورت برنامه‌ریزی دقیق و مشارکت سازمان‌های آموزشی، حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و خانواده‌ها، می‌توان چشم‌اندازی روشن را در عرصه مدیریت آموزشی و تربیت نسل‌های آینده ترسیم کرد. مدل پیشنهادی همچنین ظرفیت آن را دارد که در قالب پژوهش‌های میان‌رشته‌ای تکمیل و توسعه یابد و متناسب با ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع مختلف، بومی‌سازی شود.

در نهایت، ترکیب دانش فقهی، اخلاقی، روان‌شناختی و مدیریتی، نه‌تنها به کیفیت آموزش رسمی در مدارس و دانشگاه‌ها عمق می‌بخشد، بلکه به رشد همه‌جانبه افرادی توانمند، اخلاق‌مدار، مسئولیت‌پذیر و خلاق در جامعه یاری می‌رساند. این امر، سرآغازی برای حرکت نظام آموزشی به‌سوی تحقق عدالت آموزشی، ارتقای ارزش‌های دینی-اخلاقی و پرورش شهروندانی آگاه و متعهد خواهد بود.

 

 

جهت اخذ مشاوره و یا ثبت سفارش با شماره  ۰۹۳۶۲۴۵۰۴۲۹  تماس بگیرید

به کانال ما در تلگرام بپیوندید

ما را در روبیکا دنبال کنید

کانال ایتا ما را دنبال کنید

به کانال ما در بله بپیوندید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *